دلتنگی های مامانی
در آسمان ِ کبود ، دلم تو را حک کرد ز ره رسیدی و دل ، به کار خود شک کرد در این میان دل ِمن اسیر و حیران ماند فقط تمام ِ وقت ، دل ِتو را هک کرد ...
نویسنده :
مامان
17:23
دلنوشته های مامانی برای کل پسرش
هدیه خدا مادر شدن ، عبوراز سخت ترین امتحان خداوند برای من بود.تواین مسیر گاهی ناشکری کردم وهر از گاه شکری . خداوند ، کمکم کن که درادامه مسیر سربلند باشم.هم پیش تو وهم پیش زیباترین هدیه ای که به من بخشیدی ...
نویسنده :
مامان
20:45
بدون عنوان
ترنم اشک دست های التماسم را فشرد رفت واحساس مرا با خود نبرد یاد تو هر شب صدایم می کند در حریم شب رهایم می کند تو سکوت مبهم آیینه ای در غم دیرینه ، در آیینه ای تو چه هستی؟ لطف بی پایان عشق یاور شب های بی پایان عشق من به پای عشق تو فانی شدم طرحی از اندوه و ویرانی شدم سردی رخسار زردم را ببین این گل پژمرده از غم را بچین ...
نویسنده :
مامان
20:29